جستجو
Close this search box.
جستجو

سرگیجه

سلام به هم محله ایهای گلم. برای اولین بار یه دل نوشته از خودم تقدیمتون میکنم اگر خوشتون اومد بیشتر مینویسم

 

دستهایم خالی از توست
دنیا دارد نبودنت را دور سرم میچرخاند
چه سرگیجه ی عجیبی!
دیگر نه تیک تاک ساعت را میشنوم که آمدنت را لحظه شماری کنم
و نه دو فنجان خالی از قهوه ی روی میز را میبینم
فقط چشمهایم را بسته ام
و آرام
روی تخت دراز کشیده ام
آری!
من آرامم!
آرامتر از همیشه!
چون میدانم نبودنت آرام آرام مرا به کام مرگ خواهد کشاند
و این عاشقانه ترین اتفاق است:
مردن، برای تمام زندگی تا

۵۶ دیدگاه دربارهٔ «سرگیجه»

سلام بر فرزانه بانو.
این پست رو از لحاظ نوع نوشتن میپسندم و رسما اعلام میدارم که شما تمامی ظرفیتها و قابلیتهای نوشتن رو دارید، اما ای کاش اینقدر ناامیدانه نمینوشتی، تو که همه ی عشاق عالم رو ترکوندی رفت خخخ.
بیا یه کمی به عاشقان امید وصال هم بده، جای دوری نمیره به خدا.
ممنون از پست.

سلام بر عمو چشمه
بسیاااار سپااااس
در نا امیدی بسی امید است خخخخ
فراغ هم همیشه بد نیست یاد شاعر افتادم که میگه غصه نخور زندگی رنگارنگه ی وقتایی دور شدنم قشنگه
ولی چشم سعی میکنم آقا امید بیشتر تو نوشته هام باشه
ممنون از کامنت

سلام و درود بر خانم عظیمی اون هم از نوع فرزانه اش خیلی عالی بود من یکیی که خیلی لذت بردم خواهشاً بازم از این نوع دلنوشته ها برایمان توی محله قرار دهید بازم مرسی بابت پستتان در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

رعععد بزرگ با یک مدال از جنس یاقوت و عقیق به سمت فرزانه میاد و میگه این مدال یاقوت نشونو بده به این پسر الا کچلت میکنه ههههه
فرزانه خانوم راستی توی شناسنامه در مورد سال تولد اینجوری نوشتی تولد یازده آبان هزار و سیصد و هفتاد و .
دختر خوبم متولد هفتادی یا هفتادو چند خخخخ
راستی من رعد آمار گیرم . هاهاها بگو نبین از چه نوعشی ؟ کدوم شهری ؟ فقط نگو اصفهان خخخخ

واااااییی منم میخوام از این یاقوت و عقیقیا
من متولد ۷۰ هستم
و از نوع تقریبا هیچی نبین فقط جلو پاتو ببین
همینشم زیادیه خخخ
اهل تهرانم هستم
دیگه؟؟

چه عجب ما دراین سایت چشممان به یک دختر نبین شوخو شنگ تهرونی افتاد .
رعد بزرگ به شما خوشآمد میگه . فک کنم سر گیجه نبین ها کمی قابل تحملتر از ببینهای ندید بدید باشه خخخ
چون هر وقت سر بگیج میشم و چشامو میبندم اوضاع بهترتر میشه خخخخ

درود. تشکر از این دل نوشته ی زیبا حال کردم عالی بود ادامه بده.
ولی خدمت رعد و بقیه ی بیناها بگم که سرگیجه ی نابینایی یه تفاوتهایی با سرگیجه ی بینایی داره شاید واساتون جالب باشه ولی کسی که نابینای مطلق هست و هیچ درکی از دیدن نداره دقیقاً مثل خودم اگه به یه بلندی مثل پشته بوم بره چون نمیبینه و از طرفی هم هیچ درکی از دیدن نداره سرش گیج نمیره حد اقل این مورد در باره ی خودم صدق میکنه.
این یه نکته ای در مورد سرگیجه بود که گفتم خوبه اینجا بنویسمش شرمنده اگه ربطی به بحث نداشت.
باز هم تشکر ادامه بده خیلی عالی بود.
موفق باشی.

سلام پریسیما گل
اولا سپاااااس فراوان ازت
ثانیا اون اشکال تایپیه خخخخ
شما آ رو نادیده بگیر
در حالت تب و سرگیجه واقعی نوشتمش اشکال تایپی دارم خخخخ

خداااااا باز این اومد
امیدوارم ب مدت نامعلوم از محله تبعید بشین ب…
در ضمن زشت خودتون تشریف دارین خخخخ
فقط دلم میخواد ی بار دیگه پست بذارین

به کجا؟؟؟
یعنی واقعا رو داریناااااااااا
مرتکب یک اشتباه بزرگ شدین مشمول رعفت بهاری مدیریت قرار گرفتین پستتون حذف نشده حالا با تمام قدرت اومدین من رو تحدید میکنین؟؟؟!!!!!!

درود! تاحالا کسی از سرگیجه نمرده که تو دومیش باشی… تو تا حلوای بعضیارو نخوری از مردنت خبری نیست… پس چند روزی صبوری کن سپس بیا یه پست شاد و خندان بزن تا بعضیا ببینند که تو از خوب هم خوبتر مینویسی…!

دیدگاهتان را بنویسید