جستجو
Close this search box.
جستجو

ماجراهای مجتبی و الهام، قسمت آخر

درود بر شما دوستان عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خب به ایستگاه آخر این مجموعه رسیدیم.
بر خلاف قسمتهای قبل، توی این قسمت اول میریم سراغ موضوع اصلی و در پایان پست هم یه سری نکته که مرتبط به هر چهار پست میشن رو به طور خلاصه براتون میذارم که خوندنش خالی از لطف نیست.
پس تا پایان این پست با من همراه باشید.

چهار نکته برای اینکه نزد همسرتان مرد ایده آلی باشید!

1-با او موافق باشید!

هر کاری را که دوست دارید انجام دهید! ولی وقتی زنتان به شما اعتراضی کرد و خطای شما را دید، معذرت خواهی کنید. همسرتان از هر 10 بار، 9 بارش را به یاد می آورد که به شما چه گفته است. پس ماجرا را کِش ندهید و همان موقع با عذرخواهی، آن را فیصله دهید. موافق بودن با همسرتان، زندگی را برای شما نیز ساده تر و شادتر خواهد کرد! امام صادق (ع) فرمودند: بر شوهر، در تعامل با همسرش، سه چیز ضروری است: یکی از آنها، موافقت با وی تا محبت و میل او را به خود جلب کند.

در این صحنه، مجتبی و الهام توی خونه کنار هم نشستن.

الهام: مجتبی!

مجتبی: بله.

الهام: این مبلامون خیلی کهنه شدن.

مجتبی: نه بابا خوبن که!

الهام: نه. رنگ و روشون رفته، کثیفم شدن.

مجتبی: خب کثیف شدن تمیزشون میکنیم.

الهام: تمیزشونم بکنیم مثل اولش نمیشه. به نظر من مبلامونو عوض کنیم.

مجتبی: خب ما تازه این مبلا رو خریدیم. برای چی عوضشون کنیم؟

الهام: ببین مجتبی! باز داری خسیس بازی در میاریااااا!

مجتبی: خسیس بازی چیه! میگم ما تازه مبل گرفتیم چرا باید عوضش کنیم؟

الهام: خب من دوسشون ندارم. یه سری مبل دیدم انقدر قشنگن که نگو.

مجتبی: آخه الآن چه وقت مبل عوض کردنه.

الهام: یعنی تو مخالفی؟

مجتبی: آره.

الهام: واقعاً که! یعنی نظر من اصلاً برات مهم نیست؟

مجتبی: بابا چه ربطی داره!

الهام: خیلی هم ربط داره. تو پولو بیشتر از من دوست داری. اصلاً برات مهم نیست من چی دوست دارم.

مجتبی: به خاطر یه مبل داری اینا رو میگی؟

الهام: نخیر. به خاطر یه مبل نیست. به خاطر عوض کردن پرده ها همین شد، به خاطر کادوی تولد دختر داییم همین موضوع بود و خیلی چیزای دیگه. کافیه یا بازم بگم!

مجتبی: باشه! من معذرت میخوام. اگه همه ی این مسائل با تعویض مبل حل میشه برو بخر.

الهام: واقعاً

مجتبی: آره.

الهام با خوشحالی به سمت مجتبی رفت و این بار الهام بود که کاری کرد که به ما مربوط نیست.

در کل میخوام بگم اگر از لحاظ زرنگی و سیاست قویترین مرد دنیا باشید، این خانمها بخوان به هدفشون برسن میرسن خخخ. با این حال مدیونید اگه فکر کنید که مجتبی نصف پول مبلا رو از خود الهام گرفت. این که چه طور این کارو کرد مشخص نیست. ولی هرچی هست قلم از بیانش ناتوانه خخخ.

2- ابتدا کاری را که همسرتان می گوید، انجام دهید! بعد….

در نظر خانم شما، رفتن به مدرسه پسرتان و ملاقات با معلم وی، بسیار مهم تر از تماس تلفنی با مدیر کل برای فروش شش تراکتور می باشد. همیشه این حقیقت را به یاد داشته باشید که : «کارهای مهم را همین حالا انجام دهید. پیش از آنکه تبدیل به کارهای فوری شوند!»

به دلیل تأخیر در کارها، اختلافات فراوانی را در خانواده هایی دیده ام که برای مشاوره مراجعه می کردند. درخواستهای همسر و خانواده تان را در برگه ای یادداشت کنید. لبخندی که بر صورت دخترتان می نشیند، بسیار خشنود کننده تر از فروختن یک موتورسیکلت است. رضایت خاطر همسرتان، بسیار ارزشمندتر از خرید یک اتومبیل است!

در این صحنه، الهام از محل کارش به مجتبی زنگ میزنه.

مجتبی: الو.

الهام: الو. سلام عزیزم.

مجتبی: سلام. خوبی؟

الهام: مرسی. تو خوبی؟

مجتبی: خوبم. چه خبر؟

الهام: خبری نیست. مجتبی میتونی یه کاری برام انجام بدی؟

مجتبی: چه کاری؟

الهام: من برای کارم تو شرکت باید بیام نزدیک محل کار تو و از یه شرکتی یه نامه بگیرم. میتونی به جای من بری اون نامه رو بگیری؟ خیلی به محل کارت نزدیکه.

مجتبی: باشه. ولی باید صبر کنی کارامو انجام بدم.

الهام: نمیشه. مسئولش میخواد بره.

مجتبی: خب آخه من الآن سرم شلوغه عزیزم!

الهام: یعنی کارت از من مهمتره؟ یه چیزی ازت خواستما!

مجتبی: خب سرم شلوغه چی کار کنم؟

الهام: باشه! مهم نیست. میگم پیک برام بیاره.

مجتبی: نه بابا پیک چرا؟ الآن خودم میرم میگیرم میام. خیلی نمیخواد طول بکشه که!

الهام: واقعاً!

مجتبی: آره.

الهام: مرسی عزیزم. میدونستم من برات مهمترم. نامه رو بگیر شب بیار خونه ازت میگیرمش.

مجتبی: باشه.

الهام: کاری نداری عزیزم؟

مجتبی: نه مواظب خودت باش.

الهام: تو هم همینطور. خداحافظ.

مجتبی: خداحافظ.

خداییش مدیونید اگه فکر کنید مجتبی به خاطر پول پیک تمام مشغله ی اون روزشو ول کرد و رفت دنبال کار الهام. خب زنش براش از کارش مهمتره چرا انقدر بد فکر میکنید خخخ.

3- تصمیم خود را به سرعت بگیرید!

به جرأت می توان گفت کمتر زنی در جهان پیدا می شود که یکی از مشکلات همیشگی اش، کشف جواب این سوال نباشد که: «برای نهار یا شام، چی درست کنم؟» یا از شما نپرسد که «برای مهمانی فردا شب، کدام لباس را بپوشد!» مردها معمولاً در جواب می گویند: «خیلی ساده است! هرچه دوست داری درست کن! یا هرچه میخواهی بپوش! چرا از من می پرسی؟» درحالیکه برای همسرشان، جواب این سوال، از اهمیت بالایی برخوردار است! و با چنین جوابهایی، ناراحت می شوند.

راه ساده ای وجود دارد! در این گونه مواقع، از همسرتان بپرسید: «عزیزم! بگو ببینم چه می توانی درست کنی؟» او چند مورد از غذاهایی که می تواند و موادش را نیز دارد، نام می برد. شما هم فوراً یکی را انتخاب کنید! باور کنید در اغلب موارد، همین روش ساده، کارساز است! و او راضی شده و از شما متشکر خواهد بود.

در این صحنه، مجتبی و الهام توی خونه هستن و قراره فردا شب خانواده ی الهام بیان خونشون.

الهام: مجتبی.

مجتبی: جانم.

الهام: به نظرت فردا شب غذا چی درست کنم؟

مجتبی: هرچی خودت راحتتری.

الهام: خب فرقی نمیکنه. تو بگو چی درست کنم.

مجتبی: برای منم فرقی نمیکنه.

الهام: حالا یه نظری بده خب!

مجتبی: تو هرچی درست کنی من دوست دارم.

الهام: لوس نشو. بگو دیگه!

مجتبی: باور کن برام فرقی نمیکنه.

الهام: چه قدر بیذوقی! خب حالا نظر بدی چی میشه؟

مجتبی: خب من که گفتم هرچی درست کنی خوبه. من دستپختتو قبول دارم.

الهام: باشه. پس فسنجون درست میکنم با زرشک پلو با مرغ و قیمه بادمجون.

مجتبی: چه خبره؟ این همه غذا برای چی؟

الهام: خب چیه مگه!

مجتبی: خب اسراف میشه. این همه غذا درست کنی مطمئن باش خیلیش میمونه و حیف میشه.

الهام: خب من که بهت میگم نظر بده میگی فرقی نمیکنه.

مجتبی: خب یه مدل غذا کافیه. مثلاً به نظرم همون فسنجون خوبه.

الهام: باشه. پس همون فسنجونو درست میکنم.

مجتبی: آره. فسنجون هم خوشمزه هست هم غذای باکلاسیه.

الهام: خب همون اول این نظراتت رو بگی چی میشه؟

مجتبی: خب خواستم تخلیه اطلاعاتیت کنم.

الهام: واقعاً که.

در کل مدیونید اگر فکر کنید مجتبی وقتی منوی مفصل الهامو شنید سکته رو زد و از ترسش نظر داد. بابا این بچه مهمون نوازه چرا انقدر براش حرف در میارید خخخ.

4- وقتی همسرتان، سرِ شما داد می کشد…

درست است که شما مرد خانواده اید و احترام لازم دارید. ولی این را به خاطر داشته باشید که همسر شما یک زن است با تمام حساسیت ها و ظرافت های روحی یک زن! گاهی فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی، جروبحث با شما، تربیت بچه ها و… او را آنقدر تحت فشار می گذارد که نیاز به یک کیسه بوکس دارد!

کیسه بوکس و سوپاپ اطمینان همسرتان باشید! اجازه دهید خودش را تخلیه کند، سرتان داد بزند، و شما فقط آرام باشید!

به شما قول می دهم بیشتر از چند دقیقه طول نخواهد کشید که از شما معذرت خواهی می کند و از اینکه مردش، او را درک می کند، به شما می بالد! پس از مدتی آشکارا متوجه می شوید که میزان و دفعات این تخلیه خشمها در او، به شدت کاهش پیدا خواهد کرد (زیرا از صمیم قلب، مطمئن است که همسرش او را درک کرده و دوست می دارد! و این مهمترین امتیاز برای یک زن است!)

در این صحنه، مجتبی از در خونه وارد میشه.

مجتبی: سلام.

الهام: سلام.

مجتبی کیفش رو روی مبل میذاره.

الهام: کیفتو بردار. مگه جای کیف اونجاست؟ من صبح تا شب تو این خونه میشورم میسابم تمیز میکنم بعد انقدر راحت میایی خرابش میکنی؟ یه کم آدم باید درک داشته باشه.

مجتبی: خب باشه چرا عصبانی میشی؟

الهام: عصبانی نشم؟ وقتی رعایت نمیکنی عصبانی نشم؟

مجتبی: خب الآن کیفو برمیدارم این که ناراحتی نداره.

الهام: آره. راست میگی. برای تو که عین خیالت نیست من چی میکشم بایدم ناراحتی نداشته باشه. خسته شدم از این وضع؟ دیگه تحمل ندارم.

مجتبی: خب منم خسته میشم. منم بیرون دارم کار میکنم. فقط تو نیستی که خسته میشی.

الهام: بفرما! عوض خسته نباشید گفتنته. اصلاً حوصله ندارم. با من امشب نه حرف بزن نه کاری داشته باش. همین.

الهام این رو گفت و به اتاقش رفت و درو بست. مجتبی همینطور توی هنگ بود که گوشیش زنگ خورد: الو. سلام شهروز! خوبی؟ چه خبر؟ چی؟ کجا؟ بیرون؟ کجا بریم؟ باشه بریم من حرفی ندارم. راستی تنهایی؟ چی؟ خواهرتم هست؟ باشه. الآن کم کم راه میفتم. الهام حالش یه کم خوب نیست احتمالاً نمیاد. باشه پس رسیدم بهت زنگ میزنم. خداحافظ.

در طول مکالمه، باز هم الهام کنار مجتبی بود.

الهام با مهربونی: جایی میخوای بری عزیزم؟

مجتبی: شهروز و خواهرش میان با هم میریم یه دوری بزنیم.

الهام: عزیزم من خیلی امشب با تو بد رفتاری کردم. معذرت میخوام.

در این لحظه اتفاقی افتاد که به ما مربوط نیست.

مجتبی: نه بابا اشکال نداره. پیش میاد.

الهام: نباید پیش بیاد. الکی نمیدونم چرا عصبانی شدم.

مجتبی: حالا مهم نیست. تو هم حاضر شو با هم بریم.

الهام: باشه عزیزم. الآن آماده میشم.

در کل باید بگم که شهروز که من بدبخت باشم اصلاً خواهر ندارم. حتی الهام هم این رو میدونست. ولی خانمها وقتی احساس خطر کنن، حتی به افراد خیالی هم حساس میشن خخخ. این رو هم بگم که توی مکالمه ی مجتبی و شهروز، مجتبی اون قسمتش که گفت خواهرتم هست رو از خودش درآورد و انصافاً در حد لالیگا هم جواب گرفت خخخ.

خب این مجموعه هم به پایان رسید. از همه ی کسانی که از ابتدا همراه من بودن نهایت تشکر رو دارم. امیدوارم براتون مفید بوده باشه. نقاط ضعف هم این مجموعه داشت که میدونم بزرگوارید و به من میبخشید.

در پایان هم طبق قولی که داده بودم، یه سری مطالب مرتبط با موضوع این چهار پست جمعآوری کردم که براتون میذارم و توصیه میکنم حتماً بخونیدشون.

به این دلیل روی این مطالب داستان ننوشتم که اکثر اونها مشابه موضوعات مطرح شده هستن و اگر میخواستم داستان بنویسم تکراری میشدن.

به هر حال از شما دعوت میکنم که این قسمت از پست رو هم همراه من باشید:

آقایون یاد بگیرن، خانمها توجه کنن

ممکن است بین هر زن و شوهری دلخوری پیش بیاد اما مهم بعد آن است. شما نباید اجازه دهید دلخوریتان به روزهای بعدی کشیده شود. برخی آقایان بدون هیچ اقدامی برای رفع دلخوری میروند و تخت میخوابند.

این بیتفاوتی برای یک زن بسیار سخت است. به خصوص فردای آن روز که باز هم با ناراحتی و اوقات تلخی شروع میشود. پس هر چه هست را همان شب تمامش کنید.

 

به هم محبت کنید و یکدیگر را از محبت خودتان مطمئن کنید.

حرفهای خوب و مثبتتان را آنقدر تکرار کنید که تبدیل به باور شود.

اگر حق با شماست و همسرتان اشتباه میکند صبوری کنید.

سعی کنید به جای اینکه با او مبارزه کنید با او مدارا کنید تا به مرور آرامش پیدا کند.

توجه کنید

وقتی زن درد و دل می کند مرد باید خیلی حواسش باشه

وقتی خانومش داره حرف میزنه ، به هیچ عنوان نباید حرفشو قطع کنه. یا بهش راه کار بده.

اگر خود زن راهکار خواست به او بدهید. وگرنه این کارو نکنید.

زن فقط بلند بلند فکر میکند و راه کار نمیخواد  فقط میخواهد تو به حرف دلش گوش بدی  ?

 

قابل پیشبینی نباشید

خانمها عاشق سوپرایز شدن هستند اما گاهی با چنین مسأله ای در زندگی زناشویی خود روبرو نمیشوند.

پس به جای کارهای یکنواخت و همیشگی گاهی هیجان را به زندگیتان تزریق کنید.

خلاقیت خود را بالا ببرید و به این نیاز زن پاسخی شایسته بدهید.

خوب است بعضی وقتها قابل پیشبینی نباشید تا توسط همسرتان کشف شوید. اینگونه برای خود شما هم اوقاتی خوش رقم خواهد خورد.

 

به یک زن نگو:تو که خانه بودی چه کار کردی؟

خستگیت واسه چیه؟

باید دقیق تر نگاه کنی

ریزبین باشی

او هیچ کاری هم نکرده باشد امیدت را در ان خانه زنده نگه داشته است

 

دلایل ناراحتی زن ها

خانوم های که همیشه نق میزنند یا بهانه گیری میکنند یک سری دلایل دارد که آقایون باید درجریان باشند و مهمتر از ان اینست که به یاد بسپارند که موقعی درمقابل اعتراض ها و نق زدنای همسرشون عصبانی نشوند.

نزدیکی  به دوران سیکل ماهیانه

دوری از همسر

زمانی که احساس تنهایی  و بی پناهی میکنند

نیاز به آغوش همسرشون

 

همسرم هر کاری میکنم عوض نمیشه

من خیلی سعی کردم که همسرم رو عوض کنم ولی اون هیچ تغییری نمیکنه

همسرم عوض شدنی نیست

نیازهای منو درک نمیکنه، بهم توجه نمیکنه …

این جمله ها از طرف زوج ها خیلی شنیده میشه ولی بهتر نیست وقتی این چیزها توی ذهنتون یا روی زبونمون میاد با خودمون فکر کنیم که: من چه کار کردم که همسرم با من همچین رفتار نادرستی داره؟

بهتره اول از خودمون شروع کنیم …

یادمون نره هر عملی عکس العملی داره

چه زن در برابر شوهرش و چه شوهر در برابر خانومش…

 

✅سعی کنید تمام محبتتون رو نثار همسرتون کنید.

به عنوان مثال

اگه یه وقت خانوم کار اشتباهی کرد منتظر نباش بیاد بهت بگه ببخشید…

خودت پاشو بهش بگو: منکه از دست خانومم به این سادگیا ناراحت نمیشم.

دلشو بدست بیار چون تو تکیه گاهی…

اگر یه انتقاد منطقی به خانومت داری غیر مستقیم متوجهش کن و هنرمندانه رفتار کن…

درسته که از کار بیرون خسته ای اما خانومت هم به اندازه خودت دغدغه زندگی رو داره پس وقت بزار برای کمک به خانومت

باید سعی کنی تو ایام امتحانات کمک تو درساش باشی نه دغدغه فکریش که الان ناهار چی برات درست کنه…?

تکیه گاه هیچ وقت نمیلرزه پس تو زندگی با قدرت و محبت بایست که تکیه گاه محکمی باشی…?

یه تکیه گاه همیشه منطقیه و فقط برای دفاع از ناموسش ممکنه صداش بلند بشه و همیشه صبوره…?

محبت داشتن یعنی توجه. همیشه به همسرت  توجه داشته باش و بی تفاوت از کنارش نگذر…?

مراقب باش که از دنیای شخصی خودش بعد ازدواج فاصله نگیره

همه انسان ها باید لحظاتی داشته باشن که تنهایی فکر کنن و یا با دوستای صمیمی شون روزی رو بگذرونن

خونه محل امن هر خانومه  پس بزار به سلیقه خودش همه چیو بچینه.

بدون پسوند و پیشوند محبت آمیز همسرت رو صدا نزن

یکی از دغدغه های فکریت کنار زندگیت باید خوشحال کردن همسرت باشه.

همه این ها مثال های کوچیکی هستن که نتیجه ی محبت بی اندازه ست…

اصولی که مردان در همسر داری باید رعایت کنند.!

1-در مقابل همسر(زن) خود گرفتاریهای روزانه و حوادث تلخ زندگی را با اخم و حالت عبوس مطرح نکنید.

2-هدیه، مهر و محبت را زیاد میکند ، به مناسبتهای مختلف برای همسر خود هدیه ولو کوچک خریداری و با حالت شاد و خندان به او تقدیم کنید.

3-چنانچه کم و کسری در خدمات خانه وجود دارد، با کمال محبت و خوشرویی تذکردهید. اخم و خشونت زندگی زناشویی را به تباهی می کشاند.

4- در حضور همسر خود به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید.

5-خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید . سعی کنید من و تو در زندگی نباشد کلمه ما زندگی را گرم و لذتبخش میکند.

6- وقتی همسر شما عصبانی است، او را با مهر محبت آرام کنید.

7- با همسر خود هیچ گاه لجاجت و مشاجره نکنید.

8-برای گردش و میهمانی رفتن سعی کنید همرا ه زن و فرزندان وقت بگذارید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت کار و خستگی رد نکنید.

9-کارهای همسر خود را تحسین کنید، تمجید و ستایش زن کلید کامیابی در زندگی زناشویی است

10-در قبال همسر خود در امور مختلف قدرت نمایی نکنید.

11-همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید.

12-در مقابل همسر خود شاد و خندان باشید.

 

به همسر خود کمک کنید

کمک شما به همسرتان یعنی اهمیت قائل شدن برای ایشان. و همسرتان مطمئن میشود این کمکها از سر علاقه و دوست داشتن شماست.

این کمک میتواند از تعمیر وسایل باشد تا شستن ظرفها.

 

زندگی خانمها چهار مرحله دارد …… !

١ – کودکی

٢ – جوانی

٣ – اصلاً تکون نخوردی

۴ – چقد خوب موندی

مفهوم اقتدار

مفهوم دینی و کامل اقتدار، این است که خداوند مرد را مقتدر و محکم آفرید تا مرد را پایه و تکیه ای برای زندگی قرار دهد. به مرد استحکام داد تا او ستون زندگی شود. مثل ستون های ساختمان که وجودش ضروری است. چون پایه ای برای قرارگیری یک بار یعنی سقف خانه شده است. از اساسی ترین ابزارهای یک مرد، وجود استحکام است. متاسفانه در رفتارهای زوجیتی یک مرد، خلاف این اصل دیده می شود، یعنی خانم است که باید پیوسته مراقب تخریب های مرد باشد. چیزی نگوید که بد بشود. کاری نکند که همسرش بهم بریزد! گویی زن باید حول و حوش مرد بگردد که یک آسیب رفتاری بروز نکند. مثل رفتار با یک کودک است. زنی که دائما مراقب آثار رفتار مرد است و یا باید به همه تذکر بدهد که رعایت شوهر او را داشته باشند، اینها یعنی این مرد استحکام لازم را ندارد. در حالی که اگر مرد، محکم باشد حتی اگر اتفاقی در حوزه رفتار رخ دهد، روان زن آسوده است که رفتار غلط دیگران به استحکام مرد نفوذی ندارد، در نتیجه احساس آرامش می کند. اگر مرد دارای استحکام روان باشد، به همسرش اطمینان خاطر می دهد که بابت چیزی نگران نبوده و به طور کامل می تواند به او تکیه نماید.

نکته: دیواری که برای تکیه دادن محکم است، اگر رنگی باشد، قابلیت تکیه را از دست می دهد. یعنی استحکام دارد اما امن نیست. بسیار ضروری است که مرد در کارکردهای زناشویی و در نوع رفتارهایش امنیت را به جنس زن ببخشد. وقتی زن دغدغه واکنش مرد را دارد، برای مثال نیاز به حرف زدن دارد اما بابت واکنش آتی همسر نگران است، لذا مجبور به پنهان کاری و حتی دروغگویی می شود.

خانه داری یکی از سخت ترین شغل هاست.

حقوق ندارد…

بیمه و بازنشستگی ندارد…

تعطیلی و مرخصی ندارد…

ساعت کاری مشخص ندارد…

فقط به عنوان وظیفه بی چون و چرای همسرت به آن نگاه نکن.. و گاهی به خاطر انجام آن صمیمانه از همسرت تشکر کن..

نشانه اقتدار درست ?:

علامت به جای دستور: در اقتدار درست مرد فرمان ندارد، یعنی از امر و نهی و دستور پرهیز می کند، در عوض گرایش هایش را به مسائل نشان می دهد. برای مثال، نمی گوید: «یک چای بیاورید بلکه می گوید چقدر میل چایی کردم». علامت می دهد که اگر زن در معرض این امکان نیست، احساس التهاب و شدت به زن دست ندهد.

آرامش به جای تهدید: در فرایند صحیح، مرد حتی در علامت دادن هم از شدت و تهدید و کنایه پرهیز می کند در عوض به زن تأمین، امنیت و آرامش می بخشد. در نتیجه وقتی در خانه حضور دارد، زن احساس شیرینی از حضور و وجودش دارد در حالی که متاسفانه بیشتر آقایان فقط با تهدید زندگی می کنند. به گونه ای که وقتی به خانه می رسند، با خود التهاب و تنش می آورند.

در اشتباهات، شجاع باشید!

مرد واقعی، کسی نیست که اشتباه نمیکند! بلکه کسی است که آنقدر شجاعت دارد که اشتباهات خود را با فروتنی بپذیرد!

مطمئن باشید که راه خطایی نمی روید. یادتان باشد در یک رابطه ی دوطرفه، هیچ وقت یک نفر، کاملاً مقصر نیست و دیگری، کاملاً بی گناه! ولی حتی اگر در مسئله ای، 99 درصد او مقصر باشد، باز هم معذرت خواهی شما، مفید خواهد بود چون هم او به اشتباه خودش پی می برد و هم اینکه در اعماق قلب خود، به شجاعت و مهربانی شما افتخار خواهد کرد! آیا چنین نتیجه ی باشکوهی، ارزش این را ندارد که اول، شما عذرخواهی کنید؟

در واقع، در یک زندگی زناشویی، مهم نیست چه کسی اشتباه کرده است، زیرا هر دو نفر از لحاظ روحی، آسیب می بینند. اگر شما جای او بودید، آیا این معذرت خواهی در گوشتان همچون یک موسیقی ملایم نبود؟

اگر می خواهید یک عمر، در کنار همسرتان، خوشبخت باشید، یاد بگیرید که همسرتان را دوست داشته باشید. هر دقیقه!

و به او نشان دهید که او را دوست دارید. محبتی که فقط در قلب بماند و در گفتار و عمل، نشان داده نشود، فایده ای ندارد!

در تعریف کردن، بخیل نباشید!

از رفتارها یا کارهای همسرتان، تعریف و تمجید کنید. لازم نیست برای این کار، یک سرویس طلا بخرید! فقط کافی است کمی فکر کنید و کارهایی را به یاد آورید که او تا بحال انجام داده است و شما بی توجه بوده ای.  مثلاً اگر او هر روز صبح زود، از خواب بیدار می شود تا برای شما و فرزندان، صبحانه را آماده کند می توانید بگویید: «عزیزم، از اینکه با تو ازدواج کرده ام خیلی خوشحالم. خیلی از زنها هستند که حتی ساعت 9 صبح هم از خواب بیدار نمی شوند» مطمئن باشید اگر همسرتان بداند که شما قدر کارهای او را می دانید، با انرژی و عشق بیشتری به شما لطف می کند!

من عاشق تو هستم!

اگر می خواهید یک عمر، در کنار همسرتان، خوشبخت باشید، یاد بگیرید که همسرتان را دوست داشته باشید. هر دقیقه!

و به او نشان دهید که او را دوست دارید. محبتی که فقط در قلب بماند و در گفتار و عمل، نشان داده نشود، فایده ای ندارد!

به او بگویید که دوستش دارید. به مادرش بگویید که دختر او را دوست دارید و از او بخاطر اینکه اجازه داده همسر دخترش باشید، تشکر کنید. این کارها شاید سخت باشد ولی اصلاً لوس نیست چون آنها از محبت شما لذت می برند.

به یاد داشته باشید که صمیمیت در یک خانه، تا زمانی ادامه خواهد داشت که یک شوهر با زنش، رفتاری شبیه به روزهای اول ازدواجشان داشته باشد.

تا زمانی که زن، چنین رفتاری را می بیند همه تلاشش را می کند که شما نیز احساس خوشبختی دائمی داشته باشید!

خب دیگه راستی راستی به آخر پست رسیدیم.

از همراهی شما سپاسگزارم.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.

۲۴ دیدگاه دربارهٔ «ماجراهای مجتبی و الهام، قسمت آخر»

هان.. شوهر خدابیامرزم منو صدا میزد: هوووی.. منم صداش میزدم: یارو… یعنی عاشقانه نبوده؟ نیمیدونسم به ارواح خاکش قسم…اههاهاهاها
دستت درد نکنه شهروز جالب بودن.. حالا به درد ما که نمیخوره.. ولی شوما جوونا سعی کونید استفاده کنید…

سلاااااام سلااام و درووود بر شهرووووز ماجرا درست کن محله واااییی حیف شد این یعنی قسمت آخره یعنی دیگه از این ماجراها نداریم
خب بزن بریم ببینم این پست چی گفته البته بازم دارم با صدای خروسک گرفته مینویسم خب ببینم این جا چی گفته
گفته چهار تا نکته هست برای این که پیش همسرم مرد با حالی چی ببخشید ایده عالی همچین خیلی چی میگن جنتلمن باشی خب چی هست این چهار تا من چی میدونم برو خودت پست رو بخون تا بفهمی اگه بذاری میخوام همین کار رو بکنم
اول میگه باهاش موافق باش ببین اگه بخواد جیب من رو خالی کنه این همسر آینده و این معذرت خواهی باعث میشه که میزان ضرر به یک هشتم کاهش پیدا کنه باشه ازش معذرت خواهی میکنم
دوم گفت ابتدا کاری رو که زنت میگه انجام بده اگه توی دادگاه پرونده داری و اگه نری رسماً میگن بفرما از فردا برو خیابووون متر کن اشکالی نداره باید کار زنت انجام بشه خخخخ البته این که از باب مزاح بود اگر میشود بین کار خود و کار همسر اولویت قائل شد و اگر بشود کارت را به تأخیر انداخت تا کاری که همسر میخواهد انجام شود چرا که نه کاری رو که همسر گفته انجام میدیم
سومیش گفت تصمیمت رو سریع بگیر دیگه خب این راهت ای ول داره یعنی باید با آب طلا این راه کار رو نوشت که اگه همسرت پنجاه نفر رو دعوت کرده و میگه فلانی فردا چی بپزم بهش بگو چی بلدی میگه جوجه کباب فسنجون لوبیاپلو با گوشت کلمپلو زرشک پلو و غیره منم میگم خورشت سبزی بپز خب این عالیه
چهارم هم گفت که اگه خانمت اعصابش خورد بود و سرت داد کشید و فریاد کشید و گفت ای داد ای بیداد چرا این کار میکنی تو هم باهاش یکی به دو نکن خودش که خامووووش چی ببخشید یعنی دق و دلیش رو سرت هوار کرد خنک میشه و میاد ازت معذرت میخواااد
خب این تکنیکای آخری رو هم باید یاااد بگیرم دیگه چی بود
آهان گفت من احمد باید یاد بگیرم همسر آیندم باید توجه کنه حالا چی رو باید یاد بگیرم چی رو باید توجه کنه
آهان فهمیدم میگه اگه من و همسرم زدیم به تیریف هم سعی کنیم همون موقع تمومش کنیم مگه داریم مگه میشه آره چرا نشه اگه به هم محبت کنیم اگه حرفای خوبمون رو تکرار کنیم که تبدیل به باور بشه اگه زمانی که حق با منِ احمده و اون اشتباه کرده صبور باشم اگه باهاش مدارا کنم بیا با من مدارا کن میشه
توجه توجه وقتی خانمت داره واسط درد و دل میکنه مث یه شنونده ی عاقل گوش کن و توی حرفش نپر و براش نسخه تجویز نکن مگه خودش ازت راه چاره بخواد
میگه قابل پیشبینی نباش وااااییی عجب کار سختی همون چیزی که من خععععلییی هستم یعنی قابل پیشبینی میگه سوپرایزش کن
در مورد دلایل ناراحتی خانمها هم که دیگه باید بدونم تا بفهمم چی شده که اون ناراحته
کلاً که خیلی این نکات آخر پستت جالب عالی و آموزنده بود
بازم مرسی از بابت این پست شبت خوش در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگه دار

سلام شهروووز
این بار به مقام پنجمی قناعت کردم که ای کاش زود جنبیده بودم و همین که پستش رو توی گروه واتساپی دیدم مث برق اومده بودم که نجنبیدم و طبیعیه
خب, تمام نکاتی که گفتی رو واقعا به ذهن سپردم که دیگه اتوبوس بهم چشم نداشته باشه و بتونم به جا اتوبوس بوووووووووووووق بله از اتاق فرمان اشاره کردن سانسور کنم
خلاصه, خیلی عالی بود آقا. خیلی خوشمون اومد و استفاده کردیم
امیدوارم که بازم از این کارای قشنگ قشنگ بکنی
ارادت فراوووووون

شهروز سلام.
کمر همت رو بستی هرچی پست نا تموم داری تموم کُنیا.
نکنه از ایران داری میری؟فکر نکنی حواسمون بِهِت نیست.
خلاصه مشکوکی.دوتا پستت رو توی یه روز تموم کردی.به نظرم یه جای کار بدجور میلنگه.
کارِت عالیه فقط هیچ وقت ۲تا پست رو یه جا تموم نکن.حرف و حدیث درست میشه.
یه بار هم که شده تو مواظب خودت و خوبی هات باش پسر

درود. اعتراف میکنم که باید اول یه دوره بگذرونم بعد زن بگیرم. ببینم این دوره رو تو گذروندی یا نه. کجا باید دوره ببینیم.
بعد میگیم مجتبی اشتباه میکنه که با ازدواج مخالفه. بیا. اینم مدرکش. عجب دنیای پیچیده ای دارن این زنها.
شایدم تو میخوای زن بگیری بعد از کار واس همینم داری از مجتبی بیچاره مایه میذاری.
سکوت میکنم. خَخ.
مرسی. امیدوارم پست واقعی خوشبخت شدنت و متأهل شدنتو هم بخونم عزیزم. منو هم ببخش اگه تو روند پست اختلال ایجاد کردم و نظرمو گفتم.
آخه وقتی گفته بودی ماجراهای مجتبی و الهام بیشتر میخورد که داستان باشه. واس همینم این عنوان منو بیشتر تشویق کرد که بگم چرا اینجوریه. ولی اگه مینوشتی چند توصیه برای متأهلین یا مثل اینا دیگه من هم این کارو نمیکردم.
در نهایت که یه فاتحه واس روح ممل بخونی حله دیگه.
چااااکریییم.

سلام شهروز.
خب بالاخره تموم شد این ماجراها.
سر جمع کار جالبی بود.
البته این از بیچارگی و بدبختی و آوارگی مجتبی چیزی کم نمیکنه.
مدیونه اگه کسی فکر کنه در چند روز آینده من نقشه های شیطانی برای مجتبی کشیدم که باید مو به مو اجراش کنم هاااا!

شهروز عزیز، درود بر تو. امیدوارم خوب باشی. من هر چهار پست را خوندم میخوام نظرم رو اینجا راجع به هر چهارتا بگم اگه اشکال نداره. آفرین به این همه استعداد و خلاقیتی که نشون دادی! واقعا آفرین! مطالب هر چهار پست بسیار مفید و البته خیلی هم جذاب بود برای من. پسر تو استعداد نمایش نامه نویسی خیلی خوبی داری! قدر خودت رو بدون خیلی! البته به نظر من مطالب میتونست از این هم بهتر باشه. در همه ی این چهار پست بیشتر تمرکز روی مردها و فنها و تواناییهای اونها بود که باید در زندگی مشترک داشته باشند. من فکر میکنم اگر یک نفر هم بود که میتونست جای زنها باشه و البته یه کم تخصصیتر مسائل مربوط به اونها رو آموزش بده چیز بسیار بسیار جذاتتری میشد. فقط شهروز خان یه چیزی! تو خودت خداییش برای مجتبی غصه ات نشد؟ تو این چهار پست حسابی این بیچاره را به صلابه کشوندی واقعا! با خودت نگفتی گناه داره؟ ولی با این وجود و با همه ی این حرفها من به عنوان قاصدک محله به داشتن بچه محل با حال و با استعدادی مثل تو افتخار میکنم! امیدوارم همیشه مثل یک ستاره ی پرفروغ در آسمان محله ی ما بدرخشی. شاد باشی تا همیشه. امضا، قاصدک محله

فکر نمیکنم با مطالبی این چنین که روانشناسان سعی کرده اند تحولی در زندگی زن و مرد بوجود بیارند، ححق مطلب درست ادا شده باشه. ظاهرا از مردان خواسته شده که چون روحیه خانمها حساس است پس مردان باید در مقابلشون کوتاه بیاند اگر عصبی شد و فریاد کشید مرد باید کوتاه بیاد اگه خواست ولخرجی کنه مرد باید کوتاه بیاد و خلاصه طبق این آموزهها همیشه حق با زن است و اون مرد است که باید خودشو با روحیات و خلقیات زن سازگار کنه. این در ظاهر امر شاید مورد استقبال خیلیها و ازجمله خانمها قرار بگیره ولی بنظر من یه تحقیر و توهین ناملموس و زیرکانه ای وجود داره و اون اینکه از مردان خواسته شده با خانمها مثل بچهها رفتار کنند همه چیزو بذارند بحساب زن بودن و حساسیت زنانه. برای بچهها هم همین توصیهها میشه بخصوص در سنین ۱تا ۷سالگی که حرف باید حرف بچه باشه بچه حاکم هست و والدین باید در مقابلش محکوم باشند و باید به همه خواستههایش جواب مثبت بدند تا عقده ای نشه. خب متاسفانه همین توصیهها برای خانمها میشه و این یعنی اینکه زن فردی صرفا احساسی و عاطفی است و عقل و خرد در این موجود، نیست و مردان باید تحملش کنند به خواستههایش هرطور شده جواب مثبت بدند تا مبادا ناراحت بشه عقده ای بشه. در حالی که واقعیت اینطور نیست اکثر زنان از قدرت تفکر و اندیشه حتی بالاتر از مردان برخوردارند آنها خوب و بد زندگی را بهتر تشخیص میدهند با آنها لازم نیست از روی ترحم و بعنوان یک موجود ضعیف و حساس برخورد بشه. البته از نوآوری و شیوه بدیع شهروز تقدیر و تمجید میکنم خوب مسائل را ملموس و عینی کرده بود بحث من بیشتر اون بخشهای روانشناختی قضیه است که کمی لوس بنظر میرسه هرچند که توصیه کرده که نگیم لوسه. در مورد ابراز مهر و محبت هم باید بگم که هر چیزی حد و حسابی داره اگه زیادی بشه بی مزه و لوث میشه. اخیرا منزل دوستی بودم این زن و شوهر در هر جمله ای که با هم رد و بدل میکردند یه عزیز هم میگفتند تا جایی که من دیگه حالم بهم خورد و گفتم بابا لوس بازی بسه آخه تو هر جمله که یه عزیز یا عزیزم نمیگند. یا مثلا اصرار داشتند که تو یه بشقاب غذا بخورند حالا نمیدونم یه نابینا چطور راحته که با یه بینا تو یه ظرف مشترک غذا بخوره. خلاصه زنان را نباید در جملات زیبا و قشنگ تحقیر کرد و آنان را تا حد بچهها یا با عرض شرمندگی و پوزش در حد حیوانات خانگی پایین آورد.

سلام شهروز
خب من تمام قسمت هاشو خوندم و دنبال کردم
دست شما درد نکنه به فکر آینده دخترای سایت هستی و آقایونو درس میدی
عههههههه
فکر کنم تمام دختر مخترای اینجا دیگه سفید بخت میشن با این پست هات
خخخخخخخ

مچکرم پست جالبی بود کلی هم خندیدم
همیشه ایده های نویی داری

شبو شور من در یک گروه تلگرامی که مختص مربیان پرورشی و قرانو این حرفاست عضو شدم . هرز گاهی ههه و خخخ و هاهاها مینوشتم . چون زیاد عادت به استفاده از شکلک ندارم .
چن نفری هم از من یاد گرفتن . خخخ
بعد ی نفر اومده گفته مثلا شما معلمید خخخ دیگه چیه .؟ حال آدمو به هم میزنید .
منم گفتم که من با نابیناها در ارتباطم و اونا شکلک نمیبینن و من عادت کردم . خلاصه از دیروز همه ریختن توی خصوصی و میگن نابیناها چطور از گوشی استفاده میکنن و از این حرفا . . خلاصه حالا که اسم الهامو تغییر ندادی اسم منو بذارید رعد پیامبر . یا رعد فرهنگ ساز . یا رععععد نبین بشناس .
خب برم به فرهنگ سازیم ادامه بدم خخخخ

سلام دوستان. از این که تک تک جواب کامنتها رو نمیدم عذر میخوام. چند روزی سرم شدیداً شلوغه. انشا الله از شنبه مثل سابق در خدمت شما هستم. از لطف تک تک شما دوستان عزیزم نهایت تشکر رو دارم. همگی موفق و سربلند باشید.

دیدگاهتان را بنویسید