سلام و درود خدمت همه هم محله ای های عزیز و گرامی
امیدوارم حالتون خوب و روزگار بر چرخ مرادتون باشه
“زندگی خود را دوباره بیافرینید” عنوان یه کتاب از آقای جفری یانگ و ژانت کلوسکو با ترجمه حسن حمیدپور و دیگران هست که عنوان برام بسیار جذاب بود تا جایی که می خواستم یه پست هم راجع بهش بزنم که پست رو منصرف شدم به دلایلی من جمله این که من تخصصی در زمینه روان شناسی ندارم, تا حالا هم واقعیت فقط یه نصفه کتاب روان شناسی خوندم و این کتاب رو هم نخوندمش چون اولا نمی دونم چرا وقتی کتاب های روان شناسی می خونم خوابم میبره خخخ و دوما گوینده چندان کتاب رو خوب نخونده و سوما چون زیرا برای اینکه …
فقط یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده بود که به نظر شما میشه آیا؟ یا آیا میشه؟ اصلا تجربه ای در این خصوص دارید؟ تا حالا از اول اول اول شروع کردید؟
و اما بعد:
امروز یعنی سه شنبه دهم آذر ماه یک هزار و سی صد و نود و چهار, اولین جلسه کلاس “کار آفرینی از ایده تا عمل” با تدریس آقای دکتر علیان رو در مجتمع ابابصیر داشتیم, واقعا کلاس پر بار و عالیی بود و طبق گفته جناب استاد این دوره در دوازده جلسه تشکیل میشه و …
با اجازه خودمان که بانوی به حق محله هستیم خخخ تصمیم بر آن گرفتیم که این کلاس ها رو ضبط کنیم و بعدش تایپ نماییم و در اختیارتان قرار دهیم باشد که همگی با هم رستگار شویم …
البته ممکنه بگید فایل صوتی ها رو اینجا آپ کن که بسی بهتر هست و من در پاسخ این پرسش محتمل می گمتون که این جلسه که ویس ریکوردر همراه نداشتم و با گوشی ضبط کردم که کیفیت چندان مناسبی نداره و در مورد جلسات بعدی هم ان شا الله اگر البته اگر تونستم آپلود کردن بدون ایجاد دردسر برای پریسیما رو یاد بگیرم چشم حتمی خخخ البته از آقای هادیان هم بسیار ممنونم که با صبر و حوصله کار با فایل زیلا رو بهم یاد دادند ولی خب واقعیت من تنبل تر از این حرفا هستم در عرصه رایانه و کامپیوتر….
و یه نکته دیگه این که چون خودم با پست های متنی راحت ترم گفتم شاید شما هم با پست های متنی راحت تر باشید و در نهایت این باشه مقدمه ای بر سلسله جلسات “کار آفرینی از ایده تا عمل”
ان شا الله سعی می کنم هر هفته بعد از کلاس پستش رو منتشر کنم و جااان من قول بدید من این همه رحمت میکشم استفاده کنید بخونید ها….. قول بدید …؟؟؟
با استاد هم راجع به اشتراک گذاری مطالب کلاس در محله صحبت کردم که موافقت کردند و گفتند که یه سری سخنرانی هم در رادیو تلویزیون داشتند که قرار شد DVD ش رو برامون بیارند که خب با شرط ها و شروط های بالا اون ها رو هم در محله میذارم.
بله دیگه از دور اشاره می کنند به جای این که هی حرف بزنی و متن پستت رو طولانی کنی برو تایپ می کن مگو چیست تایپ که پست بعدی رو به موقع برسونی …. حافظااا … باشد که رستگار شویم….

****

خیلی دلم می خواست این اربعین از زائران حرم امام حسین “ع” بودم, پیاده … از نجف تا کربلا … تیر 405 … نشونیم بود شاید …. اگه رفته بودم, اگه طلبیده بود و اگر لیاقت داشتم که ….
پارسال هم دلم می خواست, اربعین قسمت نشد ولی دهه فاطمیه و سال تحویل کربلا بودم … کربلا ….
این دل نوشته رو پارسال به همین مناسبت نوشتم که تقدیم می کنم به همه دل هایی که کربلا می خواند, عقل هایی که کربلا می خواند و ان شا الله که به معنای واقعی کلمه حسینی بشیم و کربلایی….

امروز اربعین حسینیست
امروز را کاش میشد کربلایی بودم
در کربلا اشک می ریختم
با چشمان نیم سوزم گنبد حسین را می جستم
و با دست های لرزانم حرم عباس را در بغل می گرفتم
امروز را کاش میشد کربلایی بودم
در بین الحرمین فریاد وا حسینا سر می دادم
و اشک حیرت بر صبوری زینب می ریختم
امروز را کاش میشد کربلایی بودم