سلام و عرض ادب به مخاطبان محله نابینایان و خوانندگان مانا اردیبهشت برای آنها که قدم در مسیر آموختن و دانستن گذاشتهاند، همیشه یادآور جایگاه بلند آموزگارانی است که در آغاز مسیر دانایی، راه را با نور جان روشن میکنند. این تقارن خجسته هم ما را به صرافت انداخت که شماره اردیبهشت مانا را با فضایی متناسب با این ماه تولید کنیم؛ اما از کجا باید میدانستیم که این بار، اردیبهشت نیست، که اردیجهنم است. در گیر و دار بستن صفحات بودیم که خبردار شدیم «جواد لطفی»، آموزگار خوشنام و خوشقلبِ آموزش و پرورش استثنایی شهرستانهای تهران، به دلیل ابتلا به ویروس کرونا، از میان ما پر کشیده است.
Category: نسل مانا
درود بر عابران و ساکنان ارجمند محله نابینایان. نوروزِ فریبنده را پشت سر گذاشتهایم و در آخرین روز اولین ماه فصل بهار، دختر طبیعت را به نظاره نشستهایم که هر آن با لباسی تازه، دیدهها را به خود میدوزد. همان زیباییهایی که حکیم سخن سعدی را سر ذوق آورده تا برای ما گلستانی از ادب فارسی باقی بگذارد و واژهها را در ذهن و جانِ «بیتا»، شاعر نابینا روح بخشیده تا این چند خط را پیشکش مانا و مخاطبانش کند: هوا عجیب بوی بهار گرفته است، انگار واژهها برای من و ما گل کردهاند و یخ زمین آب شده است. چلچلهها بازگشتهاند و زمین سبز پوش شده. درختان از
چند دقیقه بیشتر نمانده تا شلیک توپها. توپهایی که این بار نه به قصد ویرانی و کشتار، که برای رساندن صدای امید و طراوت و زندگیِ دوباره زمین به گوش آنها که در اقصای این خاک به انتظار نشستهاند شلیک میشود. بی که بخواهیم منکر تلخیهای رفته بر ایرانیان در طول سال گذشته شویم و دشواریهای افزاینده زندگی را کتمان کنیم، آخرین نوروز قرن را به جشن مینشینیم و از فرصت نو شدن طبیعت برای تجدید قوا و گرفتنِ جانی دوباره بهره میگیریم. چیرگی بر شر و تباهی و سیاهی و تاریکی را از نوروز باستانی فرا میگیریم و با حالی که به احسنالحال تحویلش میکنیم، به پیکار بدیها
سلام به هم محلیهای عزیز. در ابتدا، جا داره یک بار دیگه از ابراز لطف بیدریغ نابینایان محترم، دبیران آموزش و پرورش استثنایی، کارشناسان نابینا در نهاد کتابخانههای عمومی کشور و مدیران انجمنهای نابینایی نسبت به شماره نخست ماهنامه مانا تشکر کنم.خیلیها سعی کردند با نوشتههاشون یا تماسهاشون نسبت به این اتفاق فرهنگی در جامعهی نابینایان واکنش نشون بدن و اون رو نقد و بررسی کنند. از جمله گزارش مبسوطی که آقای محمد نوری مدیر دفتر فرهنگ معلولین در ارتباط با شماره ی نخست مانا منتشر کرده بودند. الحق که این استقبال گسترده و حمایت شما عزیزان غافلگیرمون کرد. به همین سرعت، یک ماه گذشت و با تلاش اعضای
هم محلیهای گوشکُنی سلام. از همون روزی که تو این محله مجموعه ای رو تحت عنوان شهر خبر معلولین منتشر میکردم، همیشه تو فکر این بودم که یک نشریه تخصصی در قالب ماهنامه یا هفته نامه راه اندازی کنم. خوشبختانه در جامعهی نابینایان، اونقدر شخصیتهای آگاه، متخصص و دست به قلم داریم که باید از ظرفیتهایی که دارن، به بهترین شکل استفاده بشه. صمیمانه اعتقاد دارم بچههای نسل امروز اونقدر مهارت و توانایی دارن که خودشون خیلی جلوتر از انجمنهایی که حتی بیش از بیست سال سابقه دارن حرکت کردن. راهِ دور نمیرم. تو همین محله، مطالب مفیدی مثل نشریه جهان آزاد یا همین نشریه ای که داره تو