هشدار: این نوشته، به همراه تمام اتفاقات، اسامی، و سایر مواردی که در آن به آن ها اشاره شده است، کاملا زاییده ی تخیل نویسنده بوده، واقعیت ندارد، و شباهت آن با اتفاقات، اشخاص، و سایر موارد در دنیای واقعی، کاملا ناخواسته، و خارج از کنترل نویسنده می باشد. در صورتی که این نوشته را بخوانید، موافقتتان را با آنچه در بالا ذکر شد، اعلام کرده اید. در غیر این صورت، لطفا این مطلب یا این تارنما را ترک فرمایید. چند وقتیست وب ننوشته ام فقط و فقط به این خاطر که اتفاق تازه ای در زندگیم نیفتاده است. از آنجا که اشتغال بحث مهمی میان همه است، بد
Tag: کالباس
درود به تمومی کسایی که این پست رو می خونن. روز جهانی نابینایان رو گرامی می دارم. بد ندیدم این متن رو که 2 سال پیش در گروه ایستگاه سرگرمی و در قالب آلاچیق نوشته بودم، با کمی ویرایش این جا قرارش بدم، هم خنده داره، هم به نوعی دلگرم کنندست واسه خوابگاهی های ترم اولی. پیشاپیش از طولانی بودنش عذر خواهم. و اما متن اصلی: همانطور که عرض کرده بودم، بنده زمستان سال 1392 و پس از 2 سال وقت تلف کردن در دانشگاه آزاد، بالاخره از آن خراب شده انصراف دادم و در کنکور سراسری شرکت کردم و در دانشگاه فردوسی خیر سرم در رشته ی زبان