روابط اجتماعی چه از نظر کاری و چه در موقعیتهای تفریحی یکی از مهمترین و اساسیترین ارکان زندگی اجتماعیه که نقشی انکارناپذیر در موفقیتهای کوچک و بزرگ ما در جامعه ایفا میکنه. و آشنایی کافی با آداب معاشرت لازمه شروع این ارتباطاته. یکی از اصولی که شاید در ظاهر چندان پراهمیت به نظر نرسه آداب غذا خوردن و رفتارهای ما در کنار سفره و میز غذاست که برخلاف نظر خیلیها، باید در ردیف اولویتها قرار بگیره و بهش توجه بشه. حقیقت اینه که ما نابینایان در محافل عمومی بیش از دیگر اعضای جمع زیر نظریم و در نتیجه ایرادهامون بیشتر از خطاها یا سهلگیلیهای دیگران دیده میشه. اینکه افراد
Tag: گوشت
دستهها
طرز تهیه پاستا آلفِرِدو
یکی از چیزایی که همیشه بعد نابینایی توی ذهنم مرورش میکردم آشپزی بود. مگه شدنیه خدای من. همیشه توی این بده بِستون هایی که در ذهنم با خودم داشتم، میگفتم من نمیتونم. تازه نابینا شدم و برام قطعا سخته و نه میتونم و نه احساس نیاز دارم بهش. سوالات زیادی داشتم؛ ترس و استرس عجیبی باهام بود. توی تیم تاک بارها پیش میومد زمانی که با بچه ها صحبت میکردیم، احمد مشغول آشپزی بود. من خیلی سعی میکردم بی اینکه ازش سوالی بپرسم به کاراش توجه کنم. چرا انقدر بی استرس داره هم آشپزی میکنه و هم با ما حرف میزنه. خب احمد هم نابیناست. تو چرا هی
من خوابم مییاد, از اون خوابم مییاد های واقعی که در اثر استعمال بیش از حد پیتزا ایجاد میشه و چنگ میندازه به همه وجودت تا بخوردت! من دیوونه ام, یک دیوونه به تمام معنا آنارشیست و اینجور حرفها. من یک پیتزا خور کاملا بی ظرفیتم که امشب بعد از استعمال چند تا تیکه پیتزای کیکی از نوع گوشت راسته دارم ضعف میرم و شکمم باااد کرده و یک مخدری توی بدنم تولید شده که داره از سر و کول احساساتم بالا میره و منو مجبور میکنه که بنویسم که بگم که بخندم که خوابم بییاد که دیوونه باشم و مسخرگی کنم و مسخره بازی در بییارم و حواسم