جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 96. گفتگوی گذار: صحبت دربارۀ انتظارات

سلامی به رنگ ناب صفای یک سلام آشنا به شما آشنایان محله نابینایان. امید که روزگارتون آکنده از هوای آشنای خدا باشه!   گاهی پیش میاد که رویاهامون با انتظاراتمون نمی‌خونن. گاهی اتفاق می‌افته که به خودمون میاییم و می‌بینیم مقصدی که بهش می‌رسیم به هر دلیلی با جایی که در نظر داشتیم متفاوته. خیلی از این گاهی‌ها واقعا تقصیر ما نیست. مادری که فبرای فرزندش خواهان بالاترین موفقیت‌هاست اما یک یا چند معلولیت بنبست‌های ناگذری‌رو به وجود میارن که هیچ گذاری ازشون نیست. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ اینهمه تفاوت چه جوری برطرف میشه؟ اصلا راهی هست؟ شاید جواب این پرسش و پرسش‌هایی نظیر این‌رو بشه در
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 95. جادوی دختر نابینا

سلامی از جنس بهار در قلب سفید زمستان به شما رفیقان محله نابینایان. امید که بهار شاه فصل‌های دلتون باشه!   گاهی در زندگی پیش میاد که دستمون‌رو واسه چیدن یک سیب دراز می‌کنیم و در کمال حیرت می‌بینیم که یک درخت سیب بین بازوهامونه و فقط باید بکاریمش و بهش پر و بال بدیم تا به بار نشستن نتیجه‌ای از جنس نامحققترین رویاهای خودمون‌رو شاهد باشیم. و این مدل غافلگیری‌ها چقدر ناب و چقدر فراتر از توصیفن! انگار جریانی از جنسی ناشناس با تلنگری چیزی‌رو در زندگیمون عوض می‌کنه و تنها با گردش یک مهره کل نتیجه بهتر و بالاتر از انتظارات ماست. اسم‌های مختلفی روی این مدل
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 94. حقیقت دربارۀ کمال

سلامی شاد و سرشار از امید به تمامی یاران و دوستان محله نابینایان. امید که در هر جا و هر مرحله از راه زندگی که هستید، سرشار از شادی و عشق باشید!   زندگی پر از راه‌های نرفته‌ایه که گاهی هیچ راهی جز آزمون و خطا برای تشخیص جهت درست وجود نداره. از طرفی هم نمیشه این راه‌ها همچنان نرفته باقی بمونن چون باید رفت و به مقصد رسید. در چنین شرایطی چاره‌ای جز رفتن، خطا کردن و عبرت گرفتن نیست. البته با گسترش تعاملات اجتماعی راه بهتری هم در برابرمون باز شده که نیاز به آزمون و ضریب خطا‌رو تا حد امکان پایین میاره. بهره گیری از تجارب
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماهِ من، مهتاب. شماره 29.

قصه کوکو، 22.   نیمه شب بود. کوکو گوش به صدای تندبادی که به شیشه‌ها ضربه می‌زد به بخار مه‌مانندی که روی شیشه سرد می‌شد و قطره‌قطره روی تاقچه می‌چکید خیره مونده و منتظر پایان ثانیه‌های خواب بعد از زنگ و بیداری مجدد ساکنان خونه زمان بود. این سکوت‌های کوتاه‌رو دوست داشت با این شرط که با خاطرجمعی همراه باشن. و خاطر کوکو جمع نبود. کوکو تقریبا هر شب انتظار غافلگیری‌های ناخوشآیندی‌رو داشت که امیدوار بود هرگز پیش نیان و نمی‌دونست بقیه هم هرچند حرفی نمی‌زدن، اما به همچین نگرانی‌هایی فکر می‌کردن یا نه. شاید نه همه، اما عده‌ای بودن که از حفظ احتیاط غافل نبودن. هدهد یکی از
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 93. آموزش و یادگیری با «آسمو»

سلام به دوستان دوست‌داشتنی محله نابینایان. امید که جاده زندگیتون سرشار از زیباترین منظره‌ها باشه!   مسأله آموزش، به خصوص آموزش نابینایان، موضوعیه که همیشه حرف‌های زیادی برای گفتن در موردش هست و راه‌های نرفته و تجربیات جدید در این قلمرو گویی بی‌انتهاست. مقصد سفر امروزمون به جهان آزاد کلاس‌های بازیه. خب البته از خاطر نبردیم که کلاس معمولا محل درسه ولی «کِلی لاور»، میزبان سفر این بارمون قراره واسمون توضیح بده که چه جوری میشه درس خوندن‌رو بازی کرد و بازی‌رو درس گرفت. از اونجایی که هرچی ما در تعریف و توصیف این مفهوم بگیم چندان مفید نخواهد بود، بهتره شرح این تجربه‌رو در یک مصاحبه مختصر و
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 92. می‌خواهم دانشمند شوم

سلام به تمامی اعضا و اجزای محله نابینایان، به خصوص اعضای سفردوست محله. امید که دریای دل‌هاتون همواره آرام و دور از تلاطم باشه!   گاهی پیش میاد که برخلاف قواعد و انتظارات مرسوم، مرزها‌رو می‌شکنیم و از خط پایان هم رد میشیم. گاهی در جهت دستیابی به تحقق رویاهایی پیش میریم و موفق هم میشیم که خودمون هم وقتی به پشت سر نگاه می‌کنیم باور اینکه همچین راهی‌رو طی کردیم واسمون مشکله. گاهی از مرز انتظارات خودمون و دیگران می‌گذریم و به فراتر از تصورمون می‌رسیم. و این پایان‌ها چقدر برای داستان‌های حقیقیه جاری در زندگیمون زیباست! در سفر امروزمون به جهان آزاد با کسی آشنا میشیم که
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 91. باستان شناسی از طریق لمس

سلام به همراهان همیشگی و مهمانان موقت محله نابینایان. امید که وجودتون در آرامشی عمیق شناور باشه! باز هم نوبت به یکی دیگه از سفرهای محله به جهان آزاد رسید و امیدواریم که رهآورد مثبتی برای همسفران ما در این گذار به همراه داشته باشه!   گام‌های استوار قادرن کارهای عجیبی کنن و مرزهای عجیبی‌رو بشکنن. گاهی این استواری گام‌ها ما‌رو به جاهایی هدایت می‌کنن که تا نبینیم باورش نداریم. قدم گذاشتن نابینایان به عرصه‌هایی که چشم درشون حرف اول‌رو می‌زنه مصداق بارزی از این حقیقته. مثلا تصور یک نابینا در قلمرو باستانشناسی در ابتدا عجیب و ناممکن به نظر می‌رسه. رشته‌ای که نیازمند رفتن به مکان‌ها و قرار
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماهِ من، مهتاب. شماره 28.

قصه کوکو، 21.   داشت شب می‌شد. کوکو و بقیه به تماشای مالک خونه زمان نشسته بودن که با شاگرد خیاط و شاگرد قصاب مچ مینداخت. بچه‌ها اصرار داشتن که2به1با هم طرف بشن و هر دفعه از زور خنده دست‌هاشون وا می‌دادن. وقتی برای چندمین بار دوباره گاردها بسته شدن و مچ‌ها به هم گره خوردن، شرطبندی‌های بی‌صدا به نفع هر کدوم از دو طرف بین عروسک‌ها و دیجیتالی‌ها شروع شد. کوکو در سکوت تماشا می‌کرد و ذهنش آهسته در اطراف پرسش‍های اخیرش می‌چرخید. -سرچشمه دردسرهای این اواخر کجا بود؟ -کی یا کی‌ها پشت سر خرمگس‌ها و موریانه‌ها بودن؟ -ماجرای بعدی چی می‌تونه باشه؟ -چندتا جنگ دیگه ممکنه پیش
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 90. آموزش تحرک و جهتیابی به دانش‌آموزان با آسیب بینایی توأم با دیگر معلولیت‌ها: بخش سوم

سلامی گرم و روشن به عزیزان همراه و همراهان عزیز محله نابینایان! امید که وجود نازنینتون مالامال از گرمای عشق و نور امید باشه!   با یکی دیگه از سفرهای محله به جهان آزاد که آخرین بخش از سیر طولانی این ماهمون هم هست همراه شماییم و امیدواریم از همراهی ما خسته نشده باشید!   در بخش‌های پیشین گذری داشتیم به چگونگی آموزش جهتیابی و حرکت به افرادی که علاوه بر نابینایی دارای معلولیت‌های متعددی هستن که راه استقلال و ارتباطات و تعاملات اجتماعیشون‌رو در مراحل و موقعیت‌های گوناگون با چالش‌های مختلفی رو‌در‌رو می‌کنه و سعی کردیم با استفاده از تجربیات صاحبنظران در این راه توشه‌ای برای خودمون برداریم.
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 89. آموزش تحرک و جهتیابی به دانش‌آموزان با آسیب بینایی توأم با دیگر معلولیت‌ها: بخش دوم

سلام به همه دوستان ما و محله نابینایان. امید که در قلب پاییز، دل‌هاتون به گرمای خورشید تابستون باشن!   دفعه پیش سفری طولانی در جهان آزاد‌رو شروع کردیم و از افراد مجرب نکاتی در مورد آموزش تحرک و جهتیابی به نابینایان چند‌معلولیتی یاد گرفتیم. امروز به ادامه سفرمون می‌پردازیم تا دفتر نکته‌هامون‌رو با آموزه‌های بیشتر حجیمتر کنیم.   از اونجایی که گشت امروزمون ادامه سفر دفعه پیشه، مقدمه چینی‌های مربوطه در بخش اول به عمل اومده و تکرار لازم نیست و در نتیجه بد نیست که بی‌هیچ توضیح اضافه‌ای وارد ادامه ماجرا بشیم!   مشخصات نشریه:   نام مقاله: Teaching Orientation & Mobility to Students with Visual Impairments
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 88. آموزش تحرک و جهتیابی به دانش‌آموزان با آسیب بینایی توأم با دیگر معلولیت‌ها: بخش اول

سلامی صمیمی به عزیزان صمیمی محله نابینایان. امید که شادی و شادکامی همواره زینت لحظه‌هاتون باشه!   باز هم نوبت یک سفر دیگه به گوشه و کنار جهان آزاده، تا ببینیم این بار مقصدمون کجاست و چه رهآوردی قراره از این سفر بگیریم! در مورد تحرک و جهتیابی زیاد گفتیم و شنیدیم. صحبت از آموزش تحرک و جهتیابی برای نابینایان تقریبا در هر جا و هر زمان که بحث آموزش نابینایان مطرح باشه یکی از موارد اوله اما این ماجرا همچنان دستاندازهای خودش‌رو داره و در بسیاری موارد مشکلاتی بر سر راه پیشبرد این آموزش پیش میاد که برای رفع و دفعشون باید در جستجوی راه حل باشیم. و
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماهِ من، مهتاب. شماره 27.

قصه کوکو، 20. جنگی حقیقی با سرعتی جنونآمیز شروع شد. هدفزن‌های خونه زمان که حسابی آماده بودن پیش از شدت گرفتن جریان سیل مهاجمین ریز‌جثه به داخل سالن وارد عمل شده و سرعت حمله‌رو به طرز چشمگیری گرفته بودن. هدهد درست می‌گفت. دشمن غافلگیر شده بود. انتظار چنین دفاع متمرکز و کاملی از داخل نمی‌رفت اما توقفی از دو طرف در کار نبود. کوکو در تمام عمرش چنین چیزی ندیده بود. انگار تمام جهان مقابل نگاهش روی دوش اجسام ریز و سیاه می‌خروشید و پیش میومد. هدفزن‌ها زیر نظر هدهد به شدت می‌جنگیدن و کوکو حتی در اون قیامت هم نمی‌تونست از تحسینشون خودداری کنه. یک لحظه شاخه‌ای از
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 87. آیا ما می‌توانیم جهان را تغییر دهیم؟

شادترین سلام‌ها به شما یاران محله نابینایان! امید که وجودتون همواره در شادی و آرامشی عمیق شناور باشه!   یک پرسش بی‌مقدمه: آیا ما قادریم جهان‌رو تغییر بدیم؟   بدون اینکه خودمون متوجه باشیم بارها و بارها این سوال از ذهنمون گذشته و هر بار در هر مرحله از زندگی، شاید جوابی متفاوت براش داشتیم. اما واقعیت چیه؟ آیا تغییر جهان به دست ما امکانپذیره؟ اگر جواب مثبت باشه جهانی که هر یک از ما در آرزوی ساختنش هستیم چه جوریه؟ اگر قادر به تغییر جهان باشیم، چه دنیایی خواهیم ساخت؟   به تعداد مردمی که روی زمین در تکاپوی رسیدن به زندگی بهتر در دنیایی بهتر هستن جواب
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 86. تصمیم گیری سریع برای اجرا: چگونه بر اضطراب خود غلبه کردم تا روی صحنه اجرا کنم

سلامی عطرآگین به شما همراهان محله نابینایان، به خصوص طرفداران سیر و سفر. امید که غم‌ها شبیه برگ‌های پاییزی از درخت زندگیتون بریزن و برای همیشه محو بشن.   همچنان در جاده‌های بی‌انتها به گوشه و کنار جهان آزاد پیش میریم و کوله بارهامون‌رو هر بار بیشتر و بیشتر از تجربه سنگین می‌کنیم.   اولین‌ها همیشه متفاوتن، به خصوص مثبت‌هاشون که لذتش هرگز از خاطر نمیره. اولین باری که سوار دوچرخه شدی و باور کردی می‌تونی بدون کمک اون چرخ‌های کوچولو پیش بری و نیفتی. اولین نمره بیستی که گرفتی و یقین حاصل کردی میشه که شاگرد اول کلاس باشی. اولین باری که تنهایی رفتی و از سوپر سر
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 85. چرا خوانندگان انسانی جایگزین نرم‌افزارهای قابل دسترس نیستند؟

سلامی به وسعت دل‌های دریایی به آشنایان دریادل محله نابینایان! امید که درخت کامیابی‌هاتون سر به آسمان بکشه!   در سفر امروزمون به جهان آزاد قراره یهخورده عقب بریم و سری به زمانی نه چندان دور بزنیم. زمانی پیش از نرم‌افزارها و صفحه‌خوان‌های آشنامون، که برای دسترسی به منابع اطلاعاتی مورد‌نیازمون می‌بایست به خواننده‌های انسانی متوصل می‌شدیم تا کتاب یا فایل مورد‌نظرمون‌رو واسمون گویا کنن. و امروز که دسترسی ما به موارد متعدد به وسیله نرم‌افزارها و صفحه‌خوان‌ها بیشتر و ساده‌تر شده، گاهی می‌شنویم که بحث بر سر انتخاب بین خواننده‌های انسانی یا نرم‌افزارهای موجود به عنوان گزینه برتر در جریانه. واقعا کدوم بهتره؟ اینکه همچنان به روش گذشته
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماهِ من، مهتاب. شماره 26.

قصه کوکو، 19. فردای اون روز پاساژ یک روز عادی زمستون‌رو سپری می‌کرد. سرد، تیره، شلوغ. خونه زمان از سیاهی و آلودگی حمله دیشب پاک شده و شبیه همیشه آماده خوشآمدگویی به مشتری‌ها بود. جسدهای لهیده‌ای که داخل بعضی ساعت‌ها از شبیخون دیشب جا مونده بودن به دست مالک خونه زمان پاک شده و دیگه اثری ازشون نبود. با اینهمه هنوز گاهی اینجا و اونجا یک یا چندتا خرمگس مرده از گوشه و کنار سالن پیدا می‌شدن که مایه تفریح بچه‌های مشتری‌ها و مایه کیف پرنده‌ها بود. بچه‌ها برای غذا دادن و دوست شدن با پرنده‌هایی که لب پنجره‌های سالن می‌نشستن از این غنیمت‌ها استفاده می‌کردن و با وجود
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 84. حل تدریجی مشکل نارساخوانی: کمک به بریل‌خوان‌هایی که با مشکلاتِ خواندن دست‌به‌گریبان‌اند

سلامی گرم و صمیمی به عزیزان گرم و صمیمی محله نابینایان. امید که همواره دست در دست کامیابی در راه زندگی پیش برید!   تا به حال شده در مورد انواع مختلف معلولیت‌ها فکر کنیم؟ آیا همه نوع معلولیت‌رو می‌شناسیم و تصور دقیقی از تمام مشکلات و محدودیت‌های ناشی از معلولیت داریم؟ در مورد محدودیت‌هایی که شاید کمتر ازشون بدونیم چه تصوری میشه داشته باشیم؟ نابینایی، ناشنوایی، محدودیت‌های حرکتی، و حتی محدودیت‌های ذهنی مواردی هستن که همه ما کم‌و‌بیش باهاشون آشنا هستیم، اما مشکلاتی هم وجود دارن که احتمالا خیلی از ما کمتر در موردشون شنیدیم و تصویر واضحی ازشون در ذهنمون نیست. «نارساخوانی» یا (Dyslexia) یکی از این
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 83. مهار زندگی

سلامی به رنگ لبخند سحر به شما یاران محله نابینایان! امید که هوای دل‌هاتون همیشه هوای صبح باشه!   سفر دوم از سفرهای سهگانه محله نابینایان به جهان آزاد در آخرین ماه تابستان‌رو در پیش داریم و این بار هم قراره سفرمون یک تور ورزشی باشه. نظرت در مورد اسب‌سواری چیه؟ بدون بینایی میشه انجامش داد یا نه؟ چندتامون جرأت می‌کنیم بدون داشتن بینایی به انجام این فعالیت تفریحی‌ورزشی فکر کنیم؟ آیا خطرات این ریسک به انجامش می‌ارزه؟ این‌ها و بسیاری پرسش‌هایی از این دست، شاید در این مورد و در خیلی از موارد دیگه به ذهن ما خطور کردن و چه بسا از انجام بسیاری ریسک‌های لذتبخش زندگی
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 82. نقطه‌قوتِ یک قهرمان: تبدیل روحیه فدراسیونی به پیشرفتِ شخصی

یک سلام شهریوری به همه عزیزان عزیز محله نابینایان! امیدواریم در هر کجای زندگی که هستید حسابی بدرخشید!   اولین سفر شهریوری امسالمون به جهان آزاد، گردشی کوتاه در یکی از بخش‌های زندگی یک نابینای ورزشکاره که با وجود عشقی که به ورزش داشت، پیش از رسیدن به این مرحله مطمئن بود که هرگز ورزشکار نبوده و نخواهد بود. خانم «رَندی استرانْک» قراره راهنمای تور سفر ما به بخشی از جاده زندگی خودش باشه و قصه‌ای واقعی از جنس تجربه و تلاش بهمون هدیه بده. راستی! هر کدوم از ما چه قدر با این دوست نادیده احساس شباهت و همانندی تجربه داریم؟ جواب این پرسش‌رو باید آخر داستان بدیم.
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماهِ من، مهتاب. شماره 25.

قصه کوکو، 18.   هوا روز‌به‌روز سردتر می‌شد. گرمازاها با تمام قوا کار می‌کردن و نتیجه باز هم کمتر از حد انتظار بود. ساکنان خونه زمان مخصوصا شب‌ها عملا با انجماد می‌جنگیدن. عروسک‌ها و دیجیتالی‌ها همگی سرمای شب‌های زمستون‌رو با تمام وجود احساس می‌کردن و جای شکرش باقی بود که هدهد و بقیه با تجربه‌ها راه‌هایی واسه مقابله می‌دونستن که هرچند گاهی خیلی سخت و خیلی کم جواب می‌دادن، اما بهتر از بی‌حرکت موندن و منجمد شدن و سر در آوردن از تاریکخونه بود. شب‌های بلند زمستون انگار با یخ تزئین می‌شدن و دیگه هر صبح بدون استثنا پنجره‌های سالن از سرمای دیشب یخزده بودن. قصه زندگی با تمام